چهارشنبه 16 آذر به دليل آلودگي بيش از حد هواي تهران، تعطيل اعلام شد، با دوستان قزوين را انتخاب کرديم و نزديک ظهر راه افتاديم، بعد از تاکستان، سمت راست اتوبان، اولين جاده خاکي به روستاي جرندق ميرود که 180 خانوار دارد، شبمانيمان در اين روستا بود، صبح پنج شنبه 7 نشده راه افتاديم به سمت منطقه باشگل که با 26000 هکتار مساحت در هشتکيلومتري شمال غرب تاکستان واقع است، مهمترين کوهها و ارتفاعات منطقه "آقداغ"، کوه سفيد، چهلقز، قازانداغ، قرهداش و کوه"قزقلعه" ميباشد که به مناسبت قلعهاي که از دوره ساسانيان بالاي آن به جاي مانده است، اين نام را گرفته، از قلعه چيز خاصي باقي نمانده است، ميراث فرهنگي براي بازسازي بنا اقدام نمود که با مخالفت محيط زيست به اين دليل که در منطقه حفاظت شده ساخت و ساز ممنوع ميباشد فعلا کار متوقف شده است، در حال حاضر در منطقه بيش از 300 قوچ و ميش و حدود 50 آهو ميباشد، بيشتر از همه وقتي بهوجد آمدم که 17گراز و خوک را ديديم که از دامنه کوهي بالا مي رفتند و ياد شبي افتادم که در روستاي شورمست گراز به چادرمان حمله کرد و اگر سگهاي روستا نبودند من الان احتمالا نبودم که اين مطالب را بنويسم، روباه ديديم که دمش دو برابر خودش بود و چه انداره اين حيوان زيباست، کلي کبک که در روستاهاي خرابه لابلاي ديوارها و گه گاه بالاي ديوارها تندتند راه مي رفتند، به سمت غرب کشور که مي رويم خوشبختانه احتمال ديدن پرندگان شکاري بالا مي رود، سنقر گندمزار ديدم، نزديک آبشخوري که آبش از سرما يخ زده بود. مابين روستاي جرندق و حسين آباد مزرعه شترمرغيست که به اصرار من رفتيم تا براي اولين بار شترمرغ را ازنزديک ببينم، اصلا فکر نميکردم اينقدر بزرگ باشد، از پرهايي که دور منطقه ريخته بود کلي جمع کردم، قزوين و زنجان را خيلي دوست دارم، دشتهاي شمال غرب کشورمان بينظير است و از لحاظ جانوري غنيتر از اينطرفها، يادمه يک بار بناب که رفته بوديم تو جاده که لکلک ديدم زبانم از شوق بند آمده بود، اما براي ياشار و دوستان آن منطقه، کاملا عادي بود. منطقه باشگل از نظر پوشش گياهي داراي فلور ايراني-توراني است و شامل گونه هاي مختلف به ويژه گونههايي از جنس گون، سرپوشک، پياز، اسپرس، گلگندم، ورک، جووحشي، خارشتر، تلخبيان، شيرين بيان و ... دو بناي تاريخي امامزاده هفتصندوق و قزقلعه(قلعه دختر) در منطقه واقع هستند. شهر ضياءآباد که حدود 10 دقيقه تا روستاي جرندق فاصله دارد گردو و انگور بينظيري دارد. چون پنجشنبه شب قرار بود تهران باشيم وقت نداشتيم قزوين را بگرديم،اما دوستان همراهمان مسير برگشتمان از داخل قزوين را طوري انتخاب کردند که عمارت عاليقاپو و کاخ چهلستون و دروازه تهران را ديديم، عمارت کلاهفرنگي و سردرعاليقاپو تنها بناهاي باقي مانده از باغ صفوي در شهرقزوين است. اين بنا در دوره قاجاريه مرمت و بازسازي شد و "چهلستون" نام گرفت. اين عمارت بهشکل هشت وجهي و در دو طبقه بنا شده است، نقشه بنا داراي طرحي با محورهاي چليپايي و برونگراست، سقف طبقه همکف پوشيده از مقرنس با طرحهاي بديع و سقف طبقه فوقاني آن، خنچهپوش است، اين بنا هم اکنون موزه است و من چه انداره آرزوي داشتن چنين خانه اي را دارم، از وقتي "خانوم" مسعود بهنود را خوانده ام دائم هوس آن خانهها را دارم، من اصلا زندگي در عصر خودم را دوست ندارم، البته بازهم نسبت به نسل هاي آينده شکرگزارم که الان زندگي مي کنم،به ياشار مي گفتم ما احتمالا نوههايمان را ببريم باغ وحش که سگ و گربه نشانشان دهيم و زماني که براي بز و گوسفند منطقه شکار ممنوع درست کنيم؛ پارک باراجين که خارج از قزوين ميباشد برايم ديدني بود، برج باراجين هم در مسير ديده مي شود، گويا نام اين پارک را به علت امامزادهاي که با نام باراجين درآن نزديکي مي باشد به اين نام نامگذاري کرده اند، اگر گذارتان به اين شهر افتاد باقلوايش را اصلا از دست ندهيد که مطمئنا ضرر ميکنيد، با محمد شرط بستيم سر يک جعبه باقلوا که من ميگفتم باقلوا اصلش از يزد است و محمد ميگفت از قزوين است، دوستاني که مطلع هستند اگر کمک کنند ممنون خواهم بود
یکشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۴
منطقه حفاظت شده باشگل
چهارشنبه 16 آذر به دليل آلودگي بيش از حد هواي تهران، تعطيل اعلام شد، با دوستان قزوين را انتخاب کرديم و نزديک ظهر راه افتاديم، بعد از تاکستان، سمت راست اتوبان، اولين جاده خاکي به روستاي جرندق ميرود که 180 خانوار دارد، شبمانيمان در اين روستا بود، صبح پنج شنبه 7 نشده راه افتاديم به سمت منطقه باشگل که با 26000 هکتار مساحت در هشتکيلومتري شمال غرب تاکستان واقع است، مهمترين کوهها و ارتفاعات منطقه "آقداغ"، کوه سفيد، چهلقز، قازانداغ، قرهداش و کوه"قزقلعه" ميباشد که به مناسبت قلعهاي که از دوره ساسانيان بالاي آن به جاي مانده است، اين نام را گرفته، از قلعه چيز خاصي باقي نمانده است، ميراث فرهنگي براي بازسازي بنا اقدام نمود که با مخالفت محيط زيست به اين دليل که در منطقه حفاظت شده ساخت و ساز ممنوع ميباشد فعلا کار متوقف شده است، در حال حاضر در منطقه بيش از 300 قوچ و ميش و حدود 50 آهو ميباشد، بيشتر از همه وقتي بهوجد آمدم که 17گراز و خوک را ديديم که از دامنه کوهي بالا مي رفتند و ياد شبي افتادم که در روستاي شورمست گراز به چادرمان حمله کرد و اگر سگهاي روستا نبودند من الان احتمالا نبودم که اين مطالب را بنويسم، روباه ديديم که دمش دو برابر خودش بود و چه انداره اين حيوان زيباست، کلي کبک که در روستاهاي خرابه لابلاي ديوارها و گه گاه بالاي ديوارها تندتند راه مي رفتند، به سمت غرب کشور که مي رويم خوشبختانه احتمال ديدن پرندگان شکاري بالا مي رود، سنقر گندمزار ديدم، نزديک آبشخوري که آبش از سرما يخ زده بود. مابين روستاي جرندق و حسين آباد مزرعه شترمرغيست که به اصرار من رفتيم تا براي اولين بار شترمرغ را ازنزديک ببينم، اصلا فکر نميکردم اينقدر بزرگ باشد، از پرهايي که دور منطقه ريخته بود کلي جمع کردم، قزوين و زنجان را خيلي دوست دارم، دشتهاي شمال غرب کشورمان بينظير است و از لحاظ جانوري غنيتر از اينطرفها، يادمه يک بار بناب که رفته بوديم تو جاده که لکلک ديدم زبانم از شوق بند آمده بود، اما براي ياشار و دوستان آن منطقه، کاملا عادي بود. منطقه باشگل از نظر پوشش گياهي داراي فلور ايراني-توراني است و شامل گونه هاي مختلف به ويژه گونههايي از جنس گون، سرپوشک، پياز، اسپرس، گلگندم، ورک، جووحشي، خارشتر، تلخبيان، شيرين بيان و ... دو بناي تاريخي امامزاده هفتصندوق و قزقلعه(قلعه دختر) در منطقه واقع هستند. شهر ضياءآباد که حدود 10 دقيقه تا روستاي جرندق فاصله دارد گردو و انگور بينظيري دارد. چون پنجشنبه شب قرار بود تهران باشيم وقت نداشتيم قزوين را بگرديم،اما دوستان همراهمان مسير برگشتمان از داخل قزوين را طوري انتخاب کردند که عمارت عاليقاپو و کاخ چهلستون و دروازه تهران را ديديم، عمارت کلاهفرنگي و سردرعاليقاپو تنها بناهاي باقي مانده از باغ صفوي در شهرقزوين است. اين بنا در دوره قاجاريه مرمت و بازسازي شد و "چهلستون" نام گرفت. اين عمارت بهشکل هشت وجهي و در دو طبقه بنا شده است، نقشه بنا داراي طرحي با محورهاي چليپايي و برونگراست، سقف طبقه همکف پوشيده از مقرنس با طرحهاي بديع و سقف طبقه فوقاني آن، خنچهپوش است، اين بنا هم اکنون موزه است و من چه انداره آرزوي داشتن چنين خانه اي را دارم، از وقتي "خانوم" مسعود بهنود را خوانده ام دائم هوس آن خانهها را دارم، من اصلا زندگي در عصر خودم را دوست ندارم، البته بازهم نسبت به نسل هاي آينده شکرگزارم که الان زندگي مي کنم،به ياشار مي گفتم ما احتمالا نوههايمان را ببريم باغ وحش که سگ و گربه نشانشان دهيم و زماني که براي بز و گوسفند منطقه شکار ممنوع درست کنيم؛ پارک باراجين که خارج از قزوين ميباشد برايم ديدني بود، برج باراجين هم در مسير ديده مي شود، گويا نام اين پارک را به علت امامزادهاي که با نام باراجين درآن نزديکي مي باشد به اين نام نامگذاري کرده اند، اگر گذارتان به اين شهر افتاد باقلوايش را اصلا از دست ندهيد که مطمئنا ضرر ميکنيد، با محمد شرط بستيم سر يک جعبه باقلوا که من ميگفتم باقلوا اصلش از يزد است و محمد ميگفت از قزوين است، دوستاني که مطلع هستند اگر کمک کنند ممنون خواهم بود
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
سلام
مطلب شما را امروز خواندم . مطلب شما در رابطه با روستای جرندق که من اهل آنجاهستم نسبتا کامل بود . ضمنا باقلوا هم اصلش از قزوینه . کیفیت باقلوای قزوین رو هیج نداره . قیمت باقلوا پیچ قزوین کیلیویی بیست هزار تومانه ..
ارسال یک نظر