یکشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۴


Karvansaraye Maranjab Posted by Picasa

کوير مرنجاب


Maranjab Posted by Picasa
جمعه،هيجده آذر همراه بچه‌هاي "کويرهاي ايران" عازم کوير مرنجاب شديم، دو سال پيش بود که از يکي از دوستان کاشاني نام مرنجاب را شنيدم و دايم دنبال رفيق راه مي‌گشتم، برنامه تنظيم شده "گروه نمونه" جمعه قبل از اين تاريخ بود و با اينکه من و ياشار قول داده بوديم همراه دوستان باشيم، خبر خوشي باعث شد که آن تاريخ سر از قائم‌شهر و بابل درآوريم، بعضي وقت ها به اين فلسفه‌ام معتقدتر مي‌شوم که هر جريان غيرمترقبه‌اي که در زندگي پيش مي آيد مسلما نويد شادي را به‌همراه خواهد داشت، اين بار با ديدن دوستان جديد به اين موضوع پابندتر شدم، ساعت هفت صبح از شهرک غرب راه افتاديم،‌ ماشين هاي اين مسير بهتر است دو ديفرانسيل باشند، اما غالب همراهان ما با سمند و پژو آمده بودند مسير به اين ترتيب است که تا کاشان بزرگراه است و از آنجا تا آران جاده اي دوطرفه،
ساعت 11:20 به آران ـ بيدگل رسيديم،‌ آخرين جايي که مي‌توان بنزين زد، در اين شهر گوشت و شير شتر به راحتي قابل خريد است، از آران به بعد مسير خاکي‌ست که جاده دو طرف پوشيده از درخت گز،شروع زيبايي را برايمان به ارمغان مي آورد، در مسير بوته هاي درمنه، خارشتر،اسپند، کاروان کش، تاغ و بوته هاي خشک قيچ قابل مشاهده است، يک گله 100 تايي شترديديم، بعضي از آنها باردار بودند ؛ساربانشان در مورد سوالم که تعداد و مدت بارداريشان را پرسيده بودم تذکر داد که واحد شمارش شتر نفر است و مدت بارداريشان يک سال. حتما در اين مسير همراه راه‌بلد داشته باشيد،‌ بعضي مسيرها چندراهه مي‌شد و اگر تابلويي هم وجود داشت بسيار ناپيدا بود؛ به سمت درياچه نمک راه افتاديم و چه همه لانه‌زنبوري، قبل از آن فکر مي‌کردم در مساحت کوچکي اين اعجاب طبيعت وجود دارد، اما تا چشم کار مي کند لانه‌زنبوري ديده مي‌شود، خياري که به زمين مي‌زنيد و ميل مي کنيد جدا مزه ديگري دارد، اين لانه ها و اين ترکيب از ترکيب شن و نمک به‌واسطه انبساط و انقباض حاصل از تغييرات نسبتا زياد هوايي کوير به‌وجود مي آيد، به جزيره سرگردان هم سر زديم، ساختماني آنجاست که محسن مي‌گفت از طرف دانشگاه‌تهران براي زلزله نگاري ساخته شده است، مطلبي در يک کتاب معتبر خواندم که دو چاه نفت در سال 1960 در درياچه نمک حفر شده است، دوست داشتم محل آنرا مي دانستم هر چند که خدا را شکر حالا حالاها لازم نيست اين اکوسيستم را به هم بريزند تا نفت از آن اسخراج کنند. تا يادم نرفته اينکه عباس جعفري در مصاحبه‌اش در مجله قشم گفته بود ما گنبدهاي نمکي با قدمت 80 ميليون ساله داريم، يک موضوع ديگر معدن طلايي است که در روستاي "زرآباد" سمنان در جاده کويري سمنان اصفهان وجود دارد و خدا را شکر فعلا به‌بهانه آب نداشتن آن روستا قابل بهره‌برداري نيست، واقعا ما روي گنج زندگي مي‌کنيم و کاش اين نقشه‌هاي گنج‌مان را فعلا پنهان نگاه داريم، به اميد آنکه نسل آينده مان قدر داده‌هاي خداداد سرزمينمان را شايسته‌تر بدانند. شنيدم در حواشي کوير مرنجاب مردم علاوه بر گندم و جو، هندوانه هم پرورش مي دهند که کاش مي‌ديديم قرمز است يا زرد، چون اطراف درياچه اروميه با اينکه شوره‌زار است هندوانه شيريني پرورش مي‌يابد که داخل آن زرد بوده و براي دفع سنگ کليه توصيه مي‌شود

سه‌شنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۴

پارسا

قرار بود صبح‌ها با هم بريم دوچرخه‌سواري، که خورد به اين آلودگي خطرناک تهران، قرار بود براي پروژه قلعه هاي ايران همراه باشيم، تازه يک گروه خوب کويرنوردي پيدا کرده بودم که ... هميشه مي‌گفتم سفر زيباترين بخش زندگي است، براي ماها که بي‌رفتن جان زندگي برايمان نمي‌ماند سفر مايه حياتمان است، پارساي عزيزاين روزها هواي تهران اينقدربد شده است که حتي با آن دوربين دوچشمي حرفه اي شما هم بيشتر از چند متري آنطرفتر قابل رويت نيست ، سفري پرهيجان برات آرزو دارمhttp://community.webshots.com/user/captainparsa2

یکشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۴


Bashgol near a spring Posted by Picasa

Bashgol Posted by Picasa

منطقه حفاظت شده باشگل


چهارشنبه 16 آذر به دليل آلودگي بيش از حد هواي تهران، تعطيل اعلام شد، با دوستان قزوين را انتخاب کرديم و نزديک ظهر راه افتاديم، بعد از تاکستان، سمت راست اتوبان، اولين جاده خاکي به روستاي جرندق مي‌رود که 180 خانوار دارد، شب‌ماني‌مان در اين روستا بود، صبح پنج شنبه 7 نشده راه افتاديم به سمت منطقه باشگل که با 26000 هکتار مساحت در هشت‌کيلومتري شمال غرب تاکستان واقع است، مهم‌ترين کوه‌ها و ارتفاعات منطقه "آق‌داغ"، کوه سفيد، چهل‌قز، قازان‌داغ، قره‌داش و کوه"قزقلعه" مي‌باشد که به مناسبت قلعه‌اي که از دوره ساسانيان بالاي آن به جاي مانده است، اين نام را گرفته، از قلعه چيز خاصي باقي نمانده است، ميراث فرهنگي براي بازسازي بنا اقدام نمود که با مخالفت محيط زيست به اين دليل که در منطقه حفاظت شده ساخت و ساز ممنوع مي‌باشد فعلا کار متوقف شده است، در حال حاضر در منطقه بيش از 300 قوچ و ميش و حدود 50 آهو مي‌باشد، بيشتر از همه وقتي به‌وجد آمدم که 17گراز و خوک را ديديم که از دامنه کوهي بالا مي رفتند و ياد شبي افتادم که در روستاي شورمست گراز به چادرمان حمله کرد و اگر سگ‌هاي روستا نبودند من الان احتمالا نبودم که اين مطالب را بنويسم، روباه ديديم که دمش دو برابر خودش بود و چه انداره اين حيوان زيباست، کلي کبک که در روستاهاي خرابه لابلاي ديوارها و گه گاه بالاي ديوارها تندتند راه مي رفتند، به سمت غرب کشور که مي رويم خوشبختانه احتمال ديدن پرندگان شکاري بالا مي رود، سنقر گندمزار ديدم، نزديک آبشخوري که آبش از سرما يخ زده بود. مابين روستاي جرندق و حسين آباد مزرعه شترمرغي‌ست که به اصرار من رفتيم تا براي اولين بار شترمرغ را ازنزديک ببينم، اصلا فکر نمي‌کردم اين‌قدر بزرگ باشد، از پرهايي که دور منطقه ريخته بود کلي جمع کردم، قزوين و زنجان را خيلي دوست دارم، دشت‌هاي شمال غرب کشورمان بي‌نظير است و از لحاظ جانوري غني‌تر از اين‌طرف‌ها،‌ يادمه يک بار بناب که رفته بوديم تو جاده که لک‌لک ديدم زبانم از شوق بند آمده بود، اما براي ياشار و دوستان آن منطقه، کاملا عادي بود. منطقه باشگل از نظر پوشش گياهي داراي فلور ايراني-توراني است و شامل گونه هاي مختلف به ويژه گونه‌هايي از جنس گون، سرپوشک، پياز، اسپرس، گل‌گندم، ورک، جووحشي، خارشتر، تلخ‌بيان، شيرين بيان و ... دو بناي تاريخي امامزاده هفت‌صندوق و قزقلعه(قلعه دختر) در منطقه واقع هستند. شهر ضياءآباد که حدود 10 دقيقه تا روستاي جرندق فاصله دارد گردو و انگور بي‌نظيري دارد. چون پنج‌شنبه شب قرار بود تهران باشيم وقت نداشتيم قزوين را بگرديم،‌اما دوستان همراهمان مسير برگشت‌مان از داخل قزوين را طوري انتخاب کردند که عمارت عالي‌قاپو و کاخ چهل‌ستون و دروازه تهران را ديديم، عمارت کلاه‌فرنگي و سردرعالي‌قاپو تنها بناهاي باقي مانده از باغ صفوي در شهرقزوين است. اين بنا در دوره قاجاريه مرمت و بازسازي شد و "چهل‌ستون" نام گرفت. اين عمارت به‌شکل هشت وجهي و در دو طبقه بنا شده است، نقشه بنا داراي طرحي با محورهاي چليپايي و برون‌گراست، سقف طبقه همکف پوشيده از مقرنس با طرح‌هاي بديع و سقف طبقه فوقاني آن، خنچه‌پوش است، اين بنا هم اکنون موزه است و من چه انداره آرزوي داشتن چنين خانه اي را دارم، از وقتي "خانوم" مسعود بهنود را خوانده ام دائم هوس آن خانه‌ها را دارم، من اصلا زندگي در عصر خودم را دوست ندارم، البته بازهم نسبت به نسل هاي آينده شکرگزارم که الان زندگي مي کنم،‌به ياشار مي گفتم ما احتمالا نوه‌هايمان را ببريم باغ وحش که سگ و گربه نشانشان دهيم و زماني که براي بز و گوسفند منطقه شکار ممنوع درست کنيم؛ پارک باراجين که خارج از قزوين مي‌باشد برايم ديدني بود، برج باراجين هم در مسير ديده مي شود، گويا نام اين پارک را به علت امامزاده‌اي که با نام باراجين درآن نزديکي مي باشد به اين نام نامگذاري کرده اند، اگر گذارتان به اين شهر افتاد باقلوايش را اصلا از دست ندهيد که مطمئنا ضرر مي‌کنيد، با محمد شرط بستيم سر يک جعبه باقلوا که من مي‌گفتم باقلوا اصلش از يزد است و محمد مي‌گفت از قزوين است، دوستاني که مطلع هستند اگر کمک کنند ممنون خواهم بود