دوشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۷

آرتان و بابابزرگ




۳ نظر:

ناشناس گفت...

دستانم را بگير تا بنوشم عشق را از آبی ترين جويبار هستی ات.

ناشناس گفت...

سلام عزیزم.
به‌به. کوچولوی نازنازی دستات که حرف نداره. ولی بعد از دست و پا کی نوبت به صورت میرسه خدا می‌دونه. مامانی ما منتظریم شما اجازه دیدار بهمون بدی ها!

ناشناس گفت...

چه بزرگ شده اين آرتان شما ديگر بايد راه بيفتد در طبيعت...!