نزديک به دوماهيست که در کلاس هاي اکوتور اسم نوشتهام ،از مدتها قبل دنبال چنين چيزي بودم . براي ما که جانمان به طبيعت بسته است هرچه بيشتر درمورد آن بدانيم مسلما توانمندتر در نگهداري آن خواهيم بود . خيلي وقتها دنبال نام سنگها يا يکسري گياهان که کنجکاويم را تحريک ميکرد به سنگ خورده بودم . در بين دوستان من و ياشار 95٪ دوستانمان فني هستند . در اين کلاسها ما در مورد عشاير ياد ميگيريم ،در مورد گياهان، خزندگان،پروانهها،اگوتوريسم،پستانداران و ... يکسري کلاسهاي عملي هم داريم، من هميشه بعد از کلاسم کلي انرژي تازه ميگيرم و البته مساله مهم شايد برميگردد به جو کلاس،دوستاني که هر کدامشان پنجرهاي هستند که ميتوان کلي ديدني از طريق آنها ديد، راستش من بعضي وقتها فکر ميکنم ما در مورد خودمان، در مورد خاکمان و در مورد همنوعانمان چه داريم ميکنيم . يکي از دوستان در کلاس آقاي آلعلي هستند که هر دفعه با مهرباني فوقالعادهاي از انقلاب زحمت کتابهاي ما را تقبل ميکنند، شهرزاد که آنچنان روحيه لطيفي دارد که ناخودآگاه درصحبت با او انسان رئوف ميشود، عليآقا که با پشتکاري بيشتر از ساير بچهها در همه تورها و برنامهها به انسان درس علاقه را ميآموزند ،واي من چه همه دوست خوب دارم. در کلاس اکوتوريسم به ما ياد داده بودند که از محليها خريد کنيم،يعني شرايطي را فراهم کنيم که آنچه خاص بهشمار ميايد تقويت شود و سعي در ماندگارشدن آن داشته باشيم . کيش که رفته بوديم من هر چه بلوز و مانتوي سفيد در بازار "عربها" بود خريدم، بازار عربها در محله عربها يا بومينشين کيش واقع است،اگر جنس برقي يا لوازم منزل بخواهيد بخريد پاساژها بهترند اما من که از خريد لباسهايم از بازار عربها حسابي راضي بودم و حس شاگردي را داشتم که درسش را خوب فرا گرفته است . عکسهاي بالا يکي من و ياشاريم در حياط هتلمان در کيش که يک نخل کوچک کلي خرما داده بود،ديگري هم مربوط به شهر زيرزميني است و قنات معروف کيش که در فارسي به آن کاريز گفته ميشود و اين عنوان نيز از آنجا آمده که در چاه اصلي قنات کاه ميريختهاند که مسير آب را تشخيص دهند . قسمتي که در عکس مشخص شده "تالار موسيقي" نام دارد که به مناسبتهاي ويژه گروه موسيقي در آنجا موسقي سنتي اجرا ميکنند
سهشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۴
کيش در مردادماه
palm
بيستو پنجم مرداد ماه همراه مادر من و ياشار رفتيم کيش . من از کلماتي نظير خلاقيت يا هارموني ، هميشه ياد دکتر الهي قمشهاي مي افتم، امسال براي روز مادر کلي خلاقيت بهخرج دادم و گفتم جاي کادو ميبريمشون کيش . اين نظريه شديدا مادرها راخوشحال نمود . قبل از اينکه سوار هواپيما بشيم کلي نگراني داشتم،چون مادر من گاهي اوقات تپش قلب ميگيرند،در حالت عادي نسبت به تکان حساسيت دارند؛ اما خدا را شکر تا کيش سالم رسيديم، من گرماي کيش را خيلي دوست دارم خيلي شبيه سوناي بخار است . ايام جشنواره بود و بازار شادي و هديه به راه، پارک دلفينها که نميتوانستيم برويم چون خيلي گران درميآمد، رفتيم کشتي شيشهاي ،هنوز ننشسته بوديم که مامان حالش بد شد، فورا بردمش بيرون،کنار ساحل نشستن تا ما برگرديم،اينطور که راهنماي ما ميگفت مرجانها در حال انقراض هستند و بيشتر مرجانهاي تبديلشده به سنگ ديديم تا مرجان واقعي و زنده،داخل کشتي پشيمان شده بودم که کاش وسيلهاي آورده بودم مطالبي که راهنمايمان ميگفت را ضيط ميکردم . هزينه کشتي اکواريم هفتهزارتومان است و اصلا دور نميشود به همين سبب تنها ماهيهاي ريز را ميتوان ديد . پرديس يک و دو را گشتيم ، اين مدت من هروقت زمان پيدا ميکردم سفرنامه مارال و بابک را ميخواندم و آنچنان از نوشتهها بابک خندهام ميگرفت که يکدفعه ميديدم ياشار هاج و واج دارد مرا نگاه ميکند. اينقدر که بابک در نوشتههايش هشدار داده بود يکدفعه به بليطها نگاه کردم و انگار چيز مهمي کشف کرده بودم به ياشار گفتم: واي ، ما اصلا حواسمان نبود که اين بليطها را بايد تاييد کنيم،بايد زودتر برويم ! ياشار قول داده بود برويم دوچرخهسواري ،اما اصلا غيرعادي نبود که براي همه چيز وقت بگذارد الا اين موضوع ! راستي توصيه ميکنم همراه مادرها چنين سفرهايي نرويد مخصوصا اگر مثل من و ياشار روحيه خريدتان در حد مينيمم است . ما بعد از اين برنامه تصميم گرفتيم اگر مادرها را ميخواهيم مسافرت ببريم برويم طبيعت ،جايي که بازار يا مرکز خريدي نداشته باشد . در اين سفر به شهرزيرزميني هم سر زديم ، اگر اشتباه نکنم هزينه آن دوهزار و پانصد تومان بود . قنات قديمي کيش بودهاست و اينگونه که راهنماي ما ميگفت قبلا در حوزه خليج فارس فقط کيش آب شيرين داشته و کلي درآمد از اين راه . اکنون يک ايرانيالاصل که آلمان زندگي ميکند اين پروژه رابهاين صورت پايهريزي کرده که شما مسير قنات را ميبينيد، اطراف آنرا براي عبور مرور کندهاند و جاهايي وجود دارد که صنايع دستي استانهاي ديگر قرار است ارايه گردد و روي ديوارها نقوش رستم و سهراب و ... کنده خواهد شد و مراسم شاهنامهخواني و شعرهاي اساطيري ايران برپا خواهد بود
سهشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۴
کيش جزيرهاي که دوبي جايگزينش شد
جزيره كيش با وسعتی بيش از 90 كيلومتر مربع درفاصله 18 كيلومتری ساحل جنوبی ايران300 كيلومتری غرب بندرعباس حدود 8 قرن پيش ، مركز تجاری پر آوازه ای در خليج فارس محسوب می شد و فعاليتهای تجاری بين ايران ، چين ، آفريقا و اروپا از بنادر اين جزيره كوچك انجام می گرفت . بعد از رونق گرفتن جزيره هرمز ، فعاليتهاي تجاری كيش رو به افول رفت و كيش يك دوران طولانی سكوت و انزوا را تجربه نمود . در سال 1349 اين جزيره مورد بازديد هيات های كارشناسی ايران و آمريكا قرار گرفت و با توجه به ويژگی هاي طبيعی ، سواحل زيبای مرجانی ، آب های زلال پيرامون جزيره و بالاخره موقعيت استراتژيكی مناسب آن به عنوان مركز بين المللی توريستی انتخاب شد .در اواسط دهه هفتاد ميلادی هواپيماهای كنكورد توريست ها را از اروپا به كيش می آوردند . پس از پيروزی انقلاب اسلامی در سال 1361 جزيره كيش به عنوان نخستين منطقه آزاد كشور برگزيده شد . پس از مدت كوتاهی جاذبه های توريستی و تجاری كيش مورد توجه قرار گرفت . انتخاب كيش به عنوان منطقه آزاد و برخورداری سرمايه گذاران از معافيت های گمركی و ديگر قوانين حاكم بر مناطق آزاد ، اين جزيره را به منطقه ای جذاب برای فعاليتهای اقتصادی بدل كرده است . جهانگردی و بازرگانی مهمترين فعاليتهای اقتصادی كيش را تشكيل می دهند . جزيره كيش با برخورداری از 14 بازار كوچك و بزرگ ، حدود 7500 تخت اقامتی در هتل ها و انواع امكانات تفريحی سالانه پذيرای حدود يك ميليون نفر مسافر ايرانی و خارجی می باشد . فعاليتهای صنعتی به شكل كنترل شده نيز در شهر ك های صنعتی كيش رونق دارد . كيش در آيينه تاريخ از تاريخ كيش در زمان پيش از اسلام اطلاعات دقيقي در دست نيست تنها منبع قابل اعتنا در اين زمينه نوشته هاي نيارخوس درياسالار يوناني است كه در سال 325 قبل از ميلاد به فرمان اسكندر مامور شد سفري اكتشافي را در سواحل درياي عمان و خليج فارس انجام دهد . نوشته هاي نيارخوس دلالت بر آن مي كند كه وي جزيره كيش يا اراراكتا را در قرن چهارم پيش از ميلاد مورد بازديد قرار داده است . مشخصاتي كه وي ارايه مي دهد با مشخصات جزيره كيش انطباق دارد . به طوري كه نيارخوس مي نويسد در اين جزيره بوستان ها و نخلستان هاي فراواني وجود داشته است . در دوره هخامنشيان ، كيش مركز عمده صيد مرواريد بين النهرين و هندوستان بود و بازرگانان بزرگ دنيا به اين جزيره رفت و آمد داشتند . دوران عظمت و شكوفايي تاريخ كيش از قرن چهارم هجري ، پس از وقوع زلزله در سيراف آغاز شد . پس از آن كه بندر سيراف از رونق افتاد تورانشاه به كمك حكام محلي بني قيصر در اين جزيره بندرگاهي ايجاد كرد و به عمران و آباداني آن همت گماشت و كيش را به مركز عمده بازرگاني خليج فارس تبديل نمود . در دوره اتابكان فارس اهميت كيش به حدي بود كه والي خليج فارس در اين جزيره سكونت داشت و بر تمام جزاير خليج فارس و درياي عمان حكومت مي كرد . طبق نوشته هاي سياحان و تاريخ نويسان ، در اين دوره درآمد كيش بابت عشريه كشتي هاي تجاري مبالغ بسيار قابل توجهي بوده است . از شواهد و قراين چنين پيداست كه در عصر غزنويان ، سلجوقيان ، خوارزمشاهيان و مغول جزيره كيش در اوج شكوفايي و رونق و مركز بازرگاني خليج فارس بوده است . مورخيني نظير قزويني ، فضل الله بن عبدالله شيرازي ، ابن بطوطه و حمدالله مستوفي كه دراين دوره از كيش ديدن كرده اند همگي از عظمت ، آباداني و زيبايي كيش سخن گفته اند ، بنا بر نوشته هاي مورخين ، نام كيش در دوره ايلخانيان مغول پيوسته با اسامي ولايات معتبري چون بغداد ، شيراز ، بحرين و هندوستان آورده مي شده و پيوسته پيشوند دولتخانه قبل از عنوان كيش ذكر مي شده است . علاوه بر اين ، ويرانه هاي به جا مانده از شهر حريره در قسمت شمال جزيره نيز از عظمت جزيره كيش در آن دوران حكايت مي كند . ميانگين دمای سالانه جزيره 6/26 درجه سانتيگراد می باشد . از اواسط آبان تا اواسط ارديبهشت دمای هوا از اعتدال نسبی بسيار خوبی برخوردار است . كيش يكی از سرسبزترين جزاير خليج فارس می باشد و در دو دهه اخير بيش از هزار هكتار از زمين های جزيره جنگل كاری شده است . گونه های عمده درختی كيش عبارتند از : كهور ايرانی و پاكستانی ، آكاسيا ، كنار ، لور ، نخل و اكاليپتوس . محيط زيست خشكی جزيره به دليل بسته بودن آن دارای جامعه زيستی محدود است و با اين حال گونه هايی از پستانداران در جزيره زندگی می كنند كه مهمترين آنها آهوی ايرانی است . علاوه بر اين پرندگان كيش و آبزيان پيرامون جزيره كيش نيز از تنوع خوبی برخوردارند . انواع ماهی های خوراكی و ماهی های تزئينی زيبا و رنگارنگ ، عروس های دريايی ، صدف ها ، حلزون ها ، شقايق ها ، نرم تنان ، اسفنج ها ، مرجان ها و ... در آبهای پيرامون جزيره يافت می شوند . مطالب بالا برگرفته از سايت زير ميباشد که با نگاهي دقيقتر در مورد اين جزيره نوشته شده بود
دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۴
شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۴
موزه رختشويخانه زنجان
yashar and his new wife :)
بالاخره از دست ياشار راحت شدم، يک زن خوشگل کاري براش پيدا کردم تو زنجان، گفتم انشاالله کنار هم خوشبخت شويد، دوستاني که به زنجان سفر ميکنند حتما از اين موزه ديدن کنند که در کوچهاي به نام رختشويخانه واقع است، در سال 1307 هجري شمسي شهردار زنجان چنين بنايي را براي زنان زنجاني ساخته است، علياکبر توفيقي که نام نيکي از خود برجاي گذاشته است به سبب آنکه زمستانهاي زنجان هميشه چند کشته بر جاي ميگذاشته رختشويخانهاي ساخته که در کل ايران به اين صورت و بزرگي تنها در زنجان ديده شده است. در اين بنا علاوه بر توضيحاتي که در مورد قسمتهاي مختلف رختشويخانه وجود دارد ، مطالبي در مورد مردان نمکي که در سال 72 در معدن نمک "چهرآباد" واقع در شمال غربي زنجان کشف شدند نيز وجود دارد . جالب اينکه يکي از احتمالات اين بود که معدن فرو ريخته و اين مردان زير آوار ماندهاند اما اين جمعه که رفته بوديم موزه ايران باستان نوشته بود : از آنجا که گوشوارهاي طلا در گوش مرد نمکي ميباشد و از جنس لباسش نيز شخصيت مهمي به نظر ميآيد مرگ آنها کاملا مشکوک مينمايد
یکشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۴
مسافرت به زنجان
zanjan
سيزدهم مرداد ساعت 8 صبح از منزل راه افتاديم ، نرسيده به ابهر کلي مزارع بلال ديده ميشود، حيف که هنوز نرسيده بود وگرنه ميايستاديم و من چندتايي ميچيدم، ابهر معدن انگور است، هر طرف که نگاه کنيد انگور ميبينيد، ميثم آهنگهاي قديميرا آورده بود که چند داستان قديمي هم بين آنها بود، مثلا " اي خروس سحري چشم نخود سينه زري" چه اندازه من اين داستان مخصوصا روباه را وقتي بچه بودم دوست داشتم، تا آخرش کامل گوش داديم، ساعت 11 ميثم و ياشار در صف نان ايستادهاند، هر جند حسابي از دست ميثم عصباني بودم که نان نگرفته بود اما نشستن و نظاره بافت سنتي شهر کوچکي مثل ابهر کلي جالب است ، خانمهاي جوان فقط، چادر مشکي بر سر ميکنند و خانمهاي جاافتاده همه چادرهاي رنگي بر سر دارند، کنار بيشتر مغازهها 3-4 نفري جوان مشغول گفتگو هستند، موتور بالنسبه در شهر زياد است . ساعت 12:15 رسيديم قيدار(خدابنده) ناهار ميهمان يکي از دوستان ميثم هستيم که سنگ تمام گذاشت، هر چند من به علت مريضي چند وقت پيش، بهخاطر اينکه باز خانهنشين نشوم و از مسافرت هايمان نمانيم مجبور بودم ملاحظه کنم و مخصوصا غذاي بيرون ترجيح ميدهم نخورم . ساعت 1:10 از قيدار راه افتاديم مسير واقعا زيباست، درختان زردآلو و آلو که پر پر هستند و هر جه اصرار کردم ياشارنايستاد تا من چندتايي بچينم. نرسيده به زرينآباد مسيري ميرود به گرماب، تا ورودي غار جاده آسفالت است اما اين هفته که ما رفتيم نرسيده به گرماب جاده در حال تعمير بود و باز ما خورديم به خاکي، ورود به غار در زمانهاي مشخصي همراه با راهنما امکانپذير است، رفت و برگشت به غار حدود يک ساعت و نيم طول ميکشد، جالب اينکه قبل از 73 ورودي غار بهصورت سينهخيز بئده است و از آن سال بهاين صورت عريض و طويل در آمده است که از نظر من کار مثبتي نيست، ايران اينقدر جاهاي ديدني دارد که هر کسي با هرگونه توانايي از قسمتهايي از آن ميتواند ديدن کند، لزومي ندارد غاري را از حالت طبيعي خارج کنند به اين منظور که درآمدزا باشد يا با اين نيت که بيشتر بازديدکننده داشته باشد، انتهاي غار واقعا زيباست . ستوني دارد با 25 ميليون سال عمر، راستي تا يادم نرفته بگويم جلوي غار سوپرمارکت هست و سرويسبهداشتي . غار تا گرماب 5 کيلومتر فاصله دارد،با سرعت 100 زرينآباد با غار نيم ساعت فاصله دارد. به سلطانيه سر ميزنيم که اطلاعات آنرا کامل قبلا نوشتهام ،مقصد سهرين است، فردا صبح زود بايد آنجا باشيم که آهو ببينيم،بههمين منظور تصميم ميگيريم شب در روستاي سهرين بمانيم، ماست گوسفندي اين روستا بينظير است، تا روستا که يک سوپر مارکت و يک نانوايي هم دارد شايد 10 دقيقه مسير خاکي باشد،از زنجان که راه ميافتيد مسير فرودگاه را ميرويد تا به دوراهي ميرسيد که سمت راست ميرود سرخآباد و سمت چپ ميرود به فرودگاه زنجان، ياشار ميگفت يک کيلو يا دو کيلو ماست بخريم و من گفتم هفت کيلو ، الان خودم خندهام ميگيرد که در يخچال خانه اي که فقط دو نفر زندگي ميکنند يک سطل هفتکيلويي ماست است اما مسئله اين است اينکه داره تمام ميشه، بعد چه کنيم ، من که ديگه با اين ماستهاي آبکي تهران راضي نميشوم . منطقه سهرين 120000 هکتار زمين حفاظتشده است داراي کفتار، پلنگ، گراز، آهو و روباه . هر سال 120 پروانه شکار داده ميشود. در اين منطقه همهجا زمين هاي زراعيست و آهوها عملا در زمين هاي مردم ميگردند، هر چند محيط زيست زمين هايي را صرفا براي خوراک آهوها ميکارد اما حيوانات را که نميشود در يک مسير خاص هدايت کرد، سال 62 اين منطقه بهعنوان شکارممنوع اعلامشده است . محيط بانها از حيواني مابين شغال و گرگ ميگفتند، همان که چند وقت پيش به روستاهاي مشکينشهر حمله کرده بود .شب که رفتيم بيرون دو تا روباه ديديم آنقدر نزديک که ميثم از آنها عکس گرفت . صبح جمعه 7 بيدار ميشويم با "پيکاپ" ميزنيم به دشت، قرار بود صبحانه را بين راه بخوريم اما اينقدر از ديدن آهوها به وجد آمده بوديم که تا 10:30 هيچ نخورده بوديم، دستههاي 10 تايي، بيستتايي و بزرگتر آهو ميتوان ديد،چهاندازه اين حيوان ظريف است، موقع برگشت جاليز هندوانه مي بينيم به اصرار من ميايستيم که از سر زمين هندوانه بخريم، هنوز هفت سالم نشده بود بهخاطر شغل بابا ايستگاهي به نام "بکران" به سمت مشهد بعد از شاهرود زندگي ميکرديم، نزديک خانهمان جاليز هندوانه خربزه بود، هميشه منزلمان پربود ، بعضي وقتها هندوانه برميداشتم بزرگتر از خودم ،يکدفعه هم شستم را آنچنان بريدم که هنوز جايش باقي مانده است . بههرحال پياده شديم و صاحي آنجا دهتايي برايمان هندوانه چيد و سر قيمت که رسيد گفت " من سر زمين پول نميگيرم ، برکت سر زمين از خداست" خدا به محصولاتش برکت بده، اينقدر اين هندوانهها شيرين بود
شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۴
زنجان غارکتلهخور سهرين
بناي گنبد سلطانيه در سال 703 هجري قمري توسط سلطان محمد خدابنده (الجايتو) ساخته شد . معمار بنا عليشاه تبريزي است که کار ساخت بنا را بعد از 13 سال به اتمام رسانيده . پلان بنا بهشکل هشتضلعيست که داراي هشت ايوان و هشت منار ميباشد . ارتفاع بنا 48 متر و دهانه گنبد بيست و شش متر ميباشد که از اين نظر سومين گنبد بعد از سانتا ماريا در شهر فلورانس ايتاليا و اياصوفيه در شهر استانبول ترکيه و بهلحاظ آجري بودن اولين و عظيمترين گنبد جهان ميباشد ،تا يادم نرفته بگويم اين گنبد به عنوان هفتمين اثر فراملي ازدر ليست يونسکو به ثبت رسيد . سلطان محمدخدابنده در ابتدا اين مکان را بهعنوان آرامگاه خويش در نظر ميگيرد ولي بعدها تحت تاثير يکي از همسران خود بهدين اسلام مشرف ميگردد و در سفري که به نجف اشرف داشته تصميم به انتقال قبر حضرت علي ميگيرد که با مخالفت علما روبهرو مي شود .در مورد غار کتله خوراين لينک مفيد خواهد بودhttp://www.irancaves.com/news.htm
و اما منطقه سهرين در شمال شرقي زنجان به فاصله 20 کيلومتري از زنجان واقع ميباشد در مسير فرودگاه پيش ميرويد تا به دوراهي برسيد که سمت چپي به فرودگاه و سمت راستي به سهرين (سرخآباد) ميرود . اين منطقه زيستگاه آهو ميباشد و بيشتر از دوهزار عدد آهو در آنجا وجود دارد و علاوه بر آن روبا ه و پرندگان شکاري نظير سارگپه در دشتهاي زنجان به وفور بهچشم ميخورد
اشتراک در:
پستها (Atom)