چهارشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۸

يوزپلنگ

آخرين بار كه رفته بوديم شورمست، روستاي پدري، در مسير محلي را نشانمان داد و درختي را كه بابا مي گفت هميشه يك يوزپلنگ اين حوالي بوده و ما براي رسيدن به مدرسه آنچنان اينجا را مي دويديم كه نگو، حالا پسر من آرتان يك عالمه ذوق مي كند وقتي ميو ميويي را در خيابان مي بيند و در ذهنم اين فكر وول مي خورد كه اي كاش مي توانستم برايت يوزپلنگي پيدا كنم، خانم ضيايي دختر مهندس ضيايي در كانون حيات وحش ايران بر روي ارتباط بچه ها و حيوانات كار مي كنند، يكسري حيوان دارند كه در صورت تقاضاي مهد كودك ها و مدارس مي برند تا بچه ها از نزديك با حيوانات آشنا شوند و آنها را لمس كنند، اگر شما مكان و فضاي مناسبي براي آشنايي كودكان با حيوانات در تهران مي شناسيد آرتان مرا بي نصيب نگذاريد

هیچ نظری موجود نیست: