دوشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

تنم از حادثه خسته*

اگه پسرك دو ساله اي رو ديديد كه دو تا زانوهاش زخميه و از زانو به پايين كلي كبودي رو پاهاش داره و گونه سمت چپش كبوده و پيشاني سمت راستش اندازه يك تخم مرغ آمده بالا و خون بسته و كبوده و بيني چپش تا رو لپش قرمزه، اون حتما آرتانه كه چپ و راست به جايي مي خوره و كوبيده مي شه. كنار هم راه مي رفتيم كه خورد زمين و دو تا زانوي پاش حسابي زخمي شد، من اداره بودم، افتاده رو لگوهاش و گونه چپش كبود شده، ديروز با هم پارك بوديم، آرتان رو پله بالايي بود و من در نقش محافظ رو پله پاييني، كه يكدفعه آرتان با پيشاني آمد رو پله پاييني، كاشكي اين كابوس كه از ذهنم دور نمي شه، خواب بود، امروز نگاه كردن به صورت پسركم برام خيلي سنگين بود، دردناك بود و زجرآور،
به نظر تا اين دوره خطر رو آرتان بگذرونه ما بايد يك آمبولانس و دو تا شكسته بند و يك دستگاه سي تي اسكن در اختيار داشته باشيم.
امروز قلبم تو وجودم سنگيني مي كنه، خيلي غم داره.

* از آهنگ هاي شادمهر

۱۰ نظر:

گیتا گفت...

بنظرت این دوره خطر برای همه بچه ها هست؟!یعنی یه چیز عادیه؟!!

نازنین مامان راشا تمشکی گفت...

آخی عزیزم. بمیرم برات که اینقدر زخم و زیلی شدی خاله. مراقب خودت باش عزیز دلم.

leili mamane araz گفت...

عزیزم خیلی سخته. یاد خودم افتاد و تماشای دست و پای سوخته پسرم! اما باور کن مادر هم انسانه و امکان اشتباه برای هرکس هست. خواهش می کنم خودت رو سرزنش نکن.

لیلا مامان پویان گفت...

ای وای خدا بد نده آرتان کوچولو
آویسا جان همه بچه ها همینند خدا خودش حفظشون کنه و نگهدارشون باشه پویان هم هیچوقت نیست که جایی از سر و صورت و بدنش زخمی و کبود نباشه...
در مورد سوالم در مورد لالون هم فکرت را مشغول نکن راستش ما جمعه لالون بودیم و از نظر من خیلی خیلی سخت بود دوست داشتم نظر یک کوهنورد را هم بدانم خیلی خیلی بخشید که من اینهمه سوالهای ریز و درشت می پرسم
راستی اگر ممکنه ایمیلت را برای من بگذار!

رویا گفت...

وااای طفلکی این همه اتفاق افتاده تو این یک هفته که هم رو ندیدیم!!
من فکر می کنم این مسائل بیشتر برای مامانها دردناکه تا بچه ها. از نظر بچه ها فقط چند دقیقه درد و یک تجربه ساده است. مطمئن باش اون یادگاریهای روی دست و صورتش دیگه هیچ اهمیتی برای آرتان نداره فقط نشون میده که آرتان فهمیده اگه یهو از پله بالا با پیشونی بیای رو پله پایین دست و پاهات پر ردنگ میشن!!

آرش گفت...

آرتان خوب می شود. آویسا بزرگ می شود . آرتان از یاد می برد . آویسا نه .

لیلا مامان پویان گفت...

آویسای عزیز ممنون بابت ای میل
توضیحاتم را در یک ایمیل برایتان ارسال می کنم
آرتان جان رو از طرف من ببوسید.

لیلا مامان پویان گفت...

آویسای عزیز روزت مبارک...

نسیم مامان آرتین گفت...

مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام ناله هایت بی صدا
مادر ای زیباترین شعر خدا

به نام مادر
دریای محبت بی منت . روز مادر مبارک[بوسه]

leili mamane araz گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.